چشمـــه ســـار رحمــت |
بسم الله الرحمن الرحیم ایران ، قبل و بعد از انقلاب اسلامی شراب خوردن شاه با کارتر رئیس جمهور امریکا بنا نداشتم در عرصه سیاست چیزی بنویسم ولی از آنجایی که بعضی از حرف ها که ناشی از عدم اطلاع کافی از گذشته است و تا حدی بوی هنجار شکنی و به قول امروزی ها اپوزیسیونی می دهد به ناچار و از روی دوستی و دلسوزی ، این مطالب را برای شما عزیزان نسل امروز و جوانان این مرز و بوم می نویسم! من وقتی می بینم برخی با نگاه منفی ، عصر حکومت شاهنشاهی را با عصر انقلاب اسلامی و با نظام جمهوری اسلامی مقایسه می کنند؛ و برخی دیگر بدون اطلاع از دشمنی های گذشته آمریکا با ملت بزرگ ایران ، با مقایسه ای بسیــار سطحی و عوامـــانه یا عـــوام فریبــانــــه ! دم از سازش و دوستی با این شیطان بزرگ و دشمن شماره یک ملت های مستضعف می زنند ، بسیار متاسف می شوم ! با خود می گویم فاصله 35 سال بین آن نسل انقلابی و مبارز (مبـارزان و شهیـدان انقلاب اسلامی) و این نسل رفاه طلب و کم تحرّک (خودم را می گویم) اینقدر فاصله ایجاد شده ! آن یکی برای مبارزه با نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی ، جـــان می دهد ، و این یکی همه چیــــز و همه کارهای انجام شده توسط این انقلاب را زیر سئـــوال می برد ! و گویا اصلاً به فکر منافع ملی کشور هم نیست ! البته واضح است که این سخنان را از خود نمی گویند ! بلکه از سایت های اپوزیسیون طرد شده از طرف مردم ، و گروه های خوارجِ خارج نشینِ مزدورِ اجانب تغذیه فکری می شوند، و این کار برای بنده و امثال بنده که برای پیروزی این انقـــلاب ، زحمت کشیده ، شلاق خورده ، شهیــد و مجــروح و جانبــاز داده ایم خیلی دشوار است. از معصومین (ع) نقل شده که کسی که به عمل گروهی یا قومی راضی باشد او نیز جزو آن قوم یا گروه محسوب میشود (مَن رَضِیَ بِفِعلِ قَومٍ فَهُوَ مِنهُم) راستی شما که زمان شاه نبودید و ندیدید که ما چه کشیده ایم و چگونه زندگی می کردیم ، ندیده اید که پدرانتان پیــاده یا حداکثر با یک دوچرخه به محل کارشان می رفتند ، ولی امروزه اکثر نوه های شان سواری های آن چنانی دارند! بقدری خودرو زیاد شده که خیابان ها کشش ترافیک آن را ندارند و شب ها در کوچه ها جای پارک و توقف ماشین کم است ! اینها غیر از ماشین هایی است که در خانه های بزرگ و کوچک و متوسط پارک می شوند! در بعضی از خانه ها به تعداد ساکنانش خودرو دارند که جا برای پارک آن کم دارند ! آن زمان مردم برای تهیه یک وعده غذای خود با مشکل جدی مواجه بودند ، ولی حالا یخچال ها و فریزرها پر از گوشت و مرغ و ... است !!! آن زمان در کـــدام روستـــا برق و یخچال و تلویزیون و موبایل و ماهواره و اینترنت و ..... وجود داشت؟ بیشتر روستاها مدرسه و حتی راه ارتباطی به شهر هم نداشتند! نه تنها روستاها بلکه بعضی شهرها هم از امکانات رفاهی امروزی محروم بودند! البته منکر این نیستم که جهان در حال توسعه و پیشرفت است و ما هم در همین قافله توسعه و پیشرفت جهانی هستیم ، ولی فرزندانم؛ شماها نبودید تا ببینید ساواک با مردم چه می کرد ! ولی من و امثال من که در جریان امور بوده ، برخی مسائل را می دیدیم ، و درک می کردیم که شلاق ساواک با پشت ملت چه می کرد ! شما شکنجه های قرون وسطایی مأمورین ویژه و آموزش دیده در آمریکا و اسرائیل ساواک را ندیده اید و اگر هم شنیده اید درست نشنیده اید و لذا نمی توانید درک کنید که مبارزین انقلاب و مردم حق طلب چه کشیده اند ! وگرنه امروز این حرف های عوام فریبانه خوارجِ زمان را باور نمی کردید ! اختناق به حدی بود که هنگام محاصره خانه ای توسط مامورین ساواک ، حتی اقوام و بستگان نزدیک هم جرات نمی کردند احوالی از آن خانواده بپرسند!!! باور می کنید ؟ شاید برایتان قابل تصوّر هم نباشد ! در عوض آمریکائیها و حتی سگهای آنها در ایران مصونیت داشتند و مشاورینِ نظامیِ آمریکاییِ ارتشِ شاه ، علاوه بر حقوق و مزایا و فوق العاده های کلان ، مزایای دیگری تحت عنوان حق توحّش از دولت ایران می گرفتند !!! می دانید یعنی چه ؟ یعنی ما را وحشی حساب میکردند!!! ولی امروزه هواپیمای رادارگریز فوق مدرن آن ها به غنیمت نیروهای مقتدر و دانشمند ایرانی درآمده ! و فراتر از آن ، ایران خود به ساخت پهپاد ها و فضا پیما ها و فرستادن موجود زنده به فضـــــا پرداخته است ! در همین چنــــد سال گذشته که تحریم ها شدت گرفته بود ، و ما برای امور طبی و صنعتی خود به اورانیوم پنج درصد (5%) نیاز داشتیم ، آنها به ما ندادند ! ولی اینک به فضل پروردگار و تلاش و همت دانشمندان و کارشناسان هسته ای کشورمان نزدیک به 200 کیلو گرم اورانیوم غنی شده بیست درصد (20%) موجود داریم ؛ که متاسفانه طبق توفق ژنو مجبور به اکسید کردن و رقیق نمودن آن ها شده ایم !! آری ؛ ما این انقلاب را ارزان بدست نیاورده ایم که ارزان از دست بدهیم! ما برای این که ایران گوهری تابان شود ، خون دل ها خورده ایم ما برای این که ایــران خانه خوبان شود ، رنج دوران برده ایم ما این انقلاب را به بهای رنج های طاقت فرسایی که کشیده ایم ، و خون دل هایی که خورده ایم و محرومیت ها و شلاق هایی که تحمل کرده ایم و شکنجه هایی که دیده ایم و خون های عزیزانمان که اهداء کرده ایم ، به دست آورده ایم، پس نمی توانیم و نباید در حفظ و حراست آن سستی و کوتاهی نمائیم و مبادا غفلت کنیم که دشمن همیشه در حال توطئه و در کمین است !!! این ها که گفتیم تنها مختصری از مقایسه اقتصادی و اجتماعی دوران پیش و پس از انقلاب اسلامی بود ، اما آن چه که مهم تر است مسائل سیاسی و عقیدتی است ! از نظر سیاسی : آن زمان آمریکا و استکبار جهانی برای ما شـــاه تعیین می کردند ! [ از سخنان شاه است ( در کتاب مأموریت برای وطنم ) که پس از کنفرانس تهران [ که با حضور سران آمریکا و شوروی سابق و انگلستان برای تعیین تکلیف شاه ایران در تهران تشکیل شده بود ] گفته است : « آنها تصمیم گرفتند تا ما شاه ایران باشیم » ! بعلاوه وزرا و وکلا نیز باید با تأیید آمریکا مشخص و منصوب می شدند ! این نمائی از اصل سیاست حاکم بر ایران بود ! و اما اینک ملت خود رئیس جمهورش را انتخاب می کند ، خودش نمایندگان مجلس را انتخاب می کند ، خودش اعضاء شورای شهر را برای اداره امور شهری انتخاب می کند ، اینک رأی یک روستائی بی سواد یا کم سواد با رأی بالاترین مقام کشور از نظر کمّیت یک اندازه ارزش دارد ! امروز مردم ما با استقلال و با عزت زندگی می کنند و هیچ بیگانه ای نمی تواند به مردم زورگویی کند ، و زیر بار ظلم و ستم و استبداد و استعمار چپاولگران و جهانخواران بین المللی نمی رود . و امّا از نظر عقیدتی : در آن زمان هم دین بود ، قرآن بود ، اسلام بود ، حتی شاه قرآن چاپ کرده بود ! ولی همه اینها که رنگ و بوی دین داشت سطحی و پوسته ای از دین بود ! همانند اسلام امروز حکام غاصب کشورهای اسلامی ! همسر شاه و زنان و دختران همه ی وزراء و وکلاء بی حجاب و نیم برهنه بودند ! کل کشور به سوی برهنگی می رفت ! ظاهراً حجاب داشتن مانعی نداشت ولی بی حجابی در مدارس و دبیرستانها و دانشگاهها اجباری بود ! تظاهر و تمسک به دین صرفاً مصرف استعماری داشت ! قرآن خواندن و نماز و تفسیر تا جایی آزاد بود که ضرر و زیانی برای دستگاه حکومت و منافع آمریکا و اسرائیل نداشته باشد ! ساواک به روحانیون امر می کرد در منابر و سخنرانی هایشان از چند چیز صحبت نکنند : اسرائیل ، آمریکا ، نفت ، بی حجابی و ... در عوض مشروب فروشی ها و کاباره ها و قمارخانه ها تشویق و ترویج می شدند و آزادنه به فعالیت می پرداختند ! علماء و فضلاء به تمسخر گرفته می شدند ! مؤمنین و نمازخوان ها به تمسخر گرفته می شدند ! نگارنده در خدمت سربازی ام خاطره ای از نماز خواندن دارم که بد نیست در اینجا بیاورم تا بدانید نمازخواندن در آن شرایط چقدر دشوار بود ! دوره ی آموزشی در پادگان لشکرک تهران بودم ، گردانی که ما در آن بودیم سیصد نفره بود ! در آن سیصد نفر فقط بنده و یک جوان تهرانی نمازخوان بودیم آن هم با دو شرط ! اول این که نظافت شوفاژخانه و سرویسها را که کاری سخت بود باید دو نفری انجام می دادیم ! دوم زمان نمازخواندن ما باید بسیار کوتاه باشد یا خارج از آسایشگاه [ که بسیار سرد بود ] و دور از چشم سایر سربازان باشد ، و ما برای این که بتوانیم نمازمان را به موقع بخوانیم هر دو شرط را پذیرفتیم ! [ گاهی برای نشان دادن اهمیت نماز ، در آسایشگاه و جلو چشم سایرین نماز می خواندیم ! و گاهی هم برای تمرکز بیشتر و ادای مطلوب این وظیفه ، خارج از آسایشگاه و در فضای باز و سرد نماز می خواندیم ] ( نام آن دوست آقای مجید ضیائی و بچه ی نارمک تهران بود ، دیگر ندیدمش ، یادش بخیر ، اگر کسی ایشان را می شناسد آدرس بدهد ممنون خواهم شد ) این هم نمائی کوچک از رنگ و بوی مذهب قبل از انقلاب اسلامی در این مملکت ! [ شنبه 93/12/2 ] [ 10:28 عصر ] [ چشمــه ســار رحمت ]
[ نظر ]
|
* **موضوعات وب |
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |