چشمـــه ســـار رحمــت |
بِســمِ اللهِ الـرَّحمـنِ الـرَّحِیـم
اِذَاجاءَ نَصرُاللهِ وَالفَتحُ، وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلُونَ فِی دِینِ اللهِ اَفـواجاً، فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَاستَغفِرهُ اِنَّهُ کانَ تَوّاباً ایوان کلمه لا اِلهَ اِلاَ الله
(ای محمّد)؛ آنگاه که یاری خداوند و فتح مکّــه به تو رسـد، و مردم را بینی گروه گروه در دین خــدا در آیند، پس خدای خویش را بستای و از او آمرزش خـواه که اوستخـدای تـوبـه پـذیــر. چون این سـوره بر پیامبر(ص) نازل شد؛ رسول خــدا (ص) گفت : ای جبرئیل؛ این سوره از وفــــات ما خبر می دهد که راه فنا می باید رفت ! و شربت تلخ مرگ می باید چشید ! و در خاک لحد می باید خفت جبرئیل گفت : ای سیدبزرگوار ؛ آن جهان ، تو را به از این جهان است ، و جوار حق تو را به از دیدار خـلـق ! ای سیّد؛ هرچند که راه فنا است اما فنا راه بقا است و بقا وسیله لقـاء! ای مسلمان : اگر در همه جهان با کسی در مرگ رعایت و مسامحتی رفتی ، آن کس غیر از محمّد مصطفی(ص) نبودی! هرچند دُرِّ یتیم بود که از صدف قدرت بیرون آمد ! و آفتابی روشن بود که از فلک اقبال بتافت ! با این همه کرامت او را گفتند تو هم می میری ! (اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتونَ) ای سیِّـد ؛ قـدم در این سرای نهادی و جهان را زیر قـدم زدی! باز آی به حضرت که جهان اَبَد به تو روشن است! و عرصه قیامت در انتظــار شفاعت تـو است! و جمال فردوسیان شیفته چهره تو است! و آستان حضرت ما مشـتــاق قدم معرفت تو است! ای سیِّد ؛ هـرچه در آفـرینش است حـلـقـــه درگاه ما می کوبند، تا تــو نیائی یکی را جواب نیست و هیچ کس را ‹‹ بــار ›› نــه! ای مسلمان : به وفات پیامبر(ص) پشت جبرئیل بشکست! به نا دیدن او ، دین اسلام خون بگریست! به مفارقـت او ، ایمان به ماتـــم نشست ! چه شده ؟ پیامبر(ص) از دنیــا رفته، ایوان کلمه لا اِلهَ اِلاَ الله بلرزید !
هنگامیکه سعد معاذ (صحابه خاص) از دنیا برفت پیغمبر(ص) فرمودند: با مرگ سعد عرش خـدا بلــرزید ! پس با مرگ خودِ پیامبر(ص) آن امـور عجب نیست؟! آخرین نگاهش به صحابه آنگاه بود که حضرتش از حجره بیرون آمد، تنش همه درد، رخسارش همه زرد، تن ضعیف و بدن نحیف، دست بر شانه علی(ع) از خانه به مسجد آمد، دو رکعت نماز گزارد، پشت به محراب تکیه داد، روی به یاران کرد، اشک از دیـده او روان شد، یاران فهمیدند که وداع بازپسین است، دیگـر جمال عالم آرای او را نخواهند دید، و سخن شیرین و حیات بخش او را نخواهند شنید، محراب از او جدا خواهد ماند، و جهان از رفتن وی تاریک خواهـد شد، جبرئیل نیز به سفارت نیاید، و رضوان نیز به بشارت نیاید، و پیغمبر خدا(ص) از حجره به خاک خواهد رفت و از منبر گرم در لحد سـرد خواهد خفت ! ای دریغــا ! آن جمال پرکمال که دلجوی اندوهگینان و آرامِ دلِ ستم دیدگان بود، در دل خاک خواهـد شد! و خاک بر سر ما خواهد رفت ! از این پس ما خبر آسمان از که پرسیم؟ درمان درد هجران را از که جوئیم؟ در آن هنگام خروش صحابه در مسجد افتاد، و گـَرد نومیدی بر رخسارها نشست ! و چراغ شادی در سینه ها فـرو مُرد ! همه گوش فرا داشتند که پیغمبر خدا(ص) فرمود : ای یاران ؛ ای عـزیزان ؛ ای غـریبان ؛ ای مهاجـران ؛ ای انصار ؛ بدرود که عمر ما به نهایت رسید، و دیدار ما به قیامت افتاد، شمـــــا را بدرود می کنــــــم و همــــــــه امّت را که هستنــــد و خواهنــــد بـــــود بدرود می گویــــــم، به همه بگوئید که ما را آرزوی دیدار شما بود، لیکن اجل مهلت نداد، و مرگ بشارت آورد، از حضرت آمدیم، باز به حضرت رفتیم، سنّت من را نگاه دارید، عتـرت من را محتـرم دارید، وصایای مرا بکار بندید ، وصـیّ مـرا اطاعـت کنیــد ، نمــاز بگـــزاریــد ، بندگان را نیکو دارید، یتیمان را بنوازید، همه را به خدا سپردم چه نیکـوخصـالی چه نیکـو فعـالی چه پاکیـزه طبعـی چه پاکیـزه رایی دل من همـی داد گفـتـی گـواهـی که باشـد مـرا روزی از تـو جــدایی ... فَسَـبِّـــح بِحَـمــدِ رَبِّکَ ... پیغمبر(ص) در آخرعمر خویش زیاد رکوع و سجـود می کرد و می گفت : خداوندا از تو آمرزش می خواهم و بســوی تـو تـوبـه و بازگشت می کنم! روایت است که پیامبر(ص) هر شبانه روز هفتاد مرتبه استغفار می کردند نوشته اند : چون این سوره (سوره نصر) نازل شد اصحاب شاد شدند ولی عباس (عموی پیامبرص) غمگیــــن شد ! حضرت علت را پرسید ، گفت : گویا خـبـر وفات است؟ حضـرت فـرمودنـد : بلی!
واین سوره را سورة الـوداع خواننـد
جـدائی گمان بـــرده بـودم ولیکــن نه چـنـدان که یکسـو نهی آشنایی سپــردم به تــو دل ندانستـه بـودم که اینگـونه مایـل به کـوی خـدایی سلام بر پیامبر رحمت و عزت ،
کرامت و فضیلت ، هدایت و امامت [ پنج شنبه 94/9/19 ] [ 10:33 صبح ] [ چشمــه ســار رحمت ]
[ نظر ]
|
* **موضوعات وب |
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |