چشمـــه ســـار رحمــت |
بسم الله الرّحمن الرّحیم داستـان آموزنده ی
مبـارزه با استکبـار جنـگلی (5)
قسمت اول ـ جنگل و ساکنانش : قسمت دوم ـ آغاز مبارزه : قسمت سوم ـ مبارزه شروع میشود : قسمت چهارم ـ آغاز قیـــام : قسمت پنجم ـ بروز اختلاف بین سران علفخواران : قسمت ششم ـ بازداشت فیل بزرگ و قیام عمومی : قسمت هفتم ـ پیروزی فیل ها و برگشت زرافه ها : قسمت هشتم ـ روی کار آمدن زرافه ها و مذاکره با دشمن : قسمت نهم ـ مقاومت فیل ها و مخالفت با مذاکره : قسمت دهم ـ طرح مشترک بُـــرد بُــــرد ! ( طَمبُب ) : قسمت یازدهم ـ خواست و مطالبه ی عمومی : قسمت دوازدهم ـ دو قطبی سازی جامعه :
قسمت یازدهم ـ خواست و مطالبه ی عمومی : روباه دستور داد کلاغ ها وکرکس ها را جمع کردند از هرگروه یکنفر کاردان تر را انتخاب کردند ؛ روباه ماموریت انها را ابلاغ کرد ! و گفت : با دوستان خود با دقت زیاد موضوع وسوسه و دعوت علفخواران به مذاکره و همزیستی مسالمت امیز درندگان جامعه حیوانی را با مذاکره و معامله دو سر بُـــرد تشویق کنند ، و آن را به یک مطالبه ی عمومی درآورند ! و مرتباً نمایندگان گروه تماس گزارش کار به روپاه بدهند . پرندگان جاسوس بسوی منطقه پرواز کردند و هرجا که علفخواران را در حال جستجوی غذا می دیدند کنار آنها فرود می آمدند و جریان گفتگو و معامله را با آب و تاب بیان و با تاکید برمزیت های معامله با جامعه درندگان ، مبنی بر اینکه رفع تحریم ها ، آسایش و رفاه برایتان در بر خواهد داشت حیوانات علفخوار را تطمیع می کردند تا جاییکه در مدت زمانی کوتاه این موضوع به خواست و مطالبه ی عمومی تبدیل شد !!! تا جایی که برخی سران علفخواران را بفکر چاره و اقدام انداخت ! آنها گوششان از بحث مذاکره با دشمن پر شده بود ، چرا که هر روز این دعوت به گفتگو را بارها از دسته ها و گروه های مختلف می شنیدند . اینقدر کلاغها و کرکس ها گفتند و گفتند تا اینکه سران علفخواران که برای استراحت کنار هم جمع شده بودند جملگی گفتند : جه می گویند این کلاغ ها وکرکس ها ؟ و بدین ترتیب نمایندگان آنان را بحضور طلبیدند و گفتند حرف حسابتان چیست ؟ آنها گفتند جامعه درندگان شما را برای انجام مذاکره و معامله دعوت کرده اند ، پس با هم شور کنید و نتیجه را اعلام نمایید تا ما پیام شما را به آنها برسانیم !!! سران علفخواران گفتند مشورت می کنیم و نتیجه را اعلام می نماییم . قسمت دوازدهم ـ دو قطبی سازی جامعه : کرکس ها و کلاغ ها برای رساندن خبر بسرعت بسوی سرزمین گوشتخواران پرواز کردند . سران علفخواران نیز با هم در مورد انجام مذاکره با دشمن و سازش با آنان ساعتها مشورت کردند ! گروهی موافق و گروهی مخالف بودند ، لذا در آن جلسه تصمیمی نگرفتند و موکول به جلسه بعدی کردند. کلاغ ها وکرکس مرتباً به سران علفخواران نزدیک می شدند و پیگیر نتیجه بودند . سران نیز بارها جلسه گرفتند و قرار شد کارگروهی برای بررسی تشکیل و آنان پس از بررسی و انجام کار کارشناسی ، دلایل خود را تشریح کنند ! زرافه و دوستانش موافق مذاکره بودند و گفتند برویم ببینیم حرف حساب انان چیست ؟ و بعداً مشورت کرده ، تصمبم خود را بگیریم . فیل بزرگ و دوستانش که مخالف مذاکره بودند گفت : این درندگان خونخوار به خودشان هم رحم نمی کننند تا چه برسد به ما ؛ آنها اصلاً قابل اعتماد نیستند ! آنها برای تضغیف ما نقشه کشیدند و قصد نفوذ در منطقه ی ما را دارند ! ما باید با اتحاد و هوشیاری کامل مواظب نقشه های آنها باشیم ، ما خودمان همه چیز در قلمرو خود داریم ؟ دشمنان ما هرگز با ما دوست نمی شوند این حقیقت تاریخ جنگل است . بگو مگو ها بین موافقان و مخالفان مذاکره بالا گرفت ؛ هر دو گروه بر تصمیم خود پافشاری می کردند ، گروه زرافگان موضوع را از بحث خصوصی به جامعه کشاندند و با تبلیغات زیاد آن را به مطالبه عمومی تبدیل کردند ! دو قطبی بین علفخوران شکل گرفت و این اختلاف تفکر به سطح جامعه علفخواران کشیده شد ، و جامعه علفخواران که از سطح اطلاعات پایینی برخوردار بودند فریب تبلیغات دروغین گروه زرافگان را خورده و اکثرا خواستار رفاه و رفع تحریم های ظالمانه گردیدند ! و بدین سان اولین پیروزی دشمن یعنی جدایی گروه فیلان و زرافگان و دوقطبی سازی جامعه علفخواران بوجود آمد !!!
این داستان ادامه دارد ....
[ یکشنبه 96/7/2 ] [ 4:44 عصر ] [ چشمــه ســار رحمت ]
[ نظر ]
|
* **موضوعات وب |
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |